Home » نگاه دوباره به حدیث « الأعمال بالنیات »

نگاه دوباره به حدیث « الأعمال بالنیات »

Print Friendly, PDF & Email

یکی از احادیث نهایت ارزش‌مند، راهنمای و سعادت‌بخش، حدیث مشهور ذیل است که در «مسند» امام ابوحنیفه و در صحاح سته نقل گردیده و آن را امام نووی در «ریاض الصالحین» و امام بغوی و خطیب تبریزی در «مشکاة المصابیح» گنجانیده اند. حدیث ازین قرار است:

«الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَلِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ لِدُنْيَا يُصِيبُهَا أَوْ امْرَأَةٍ يَنْكِحُهَا فَهِجْرَتُهُ إلَى مَا هَاجَرَ إلَيْهِ.»

ترجمه: «کردار به نیت وابسته است، و به هرکس آنچه می‌خواهد می‌رسد. اگر هجرت کسی برای خدا و پیامبر باشد، پس هجرتش برای خدا و پیامبر است. و اگر هجرتش برای دنیا باشد، دنیا برایش می‌رسد. یا اگر هجرتش برای زن گرفتن باشد، پس هجرتش برای همان چیزی است که بخاطر آن هجرت کرده است.»

از این حدیث، یک عالم پند استنباط می‌گردد؛ از یکسو متوجه اخلاص و صدق در نیت خویش می‌شویم و می‌کوشیم تا هر عمل خویش را خالص برای پروردگار متعال انجام دهیم، از سوی دیگر متوجه می‌شویم که باید ریاء و تظاهر را از خود دور کنیم، و تلاش می‌ورزیم تا ثواب یک عمل را با دورویی و دورنگی برباد ندهیم.

اما این حدیث بعضاً مورد سوء برداشت و سوء استفاده نیز قرار می‌گیرد، چنانکه بعضی افراد – یا گروه‌ها – تلاش می‌ورزند که با استفاده ازین حدیث، توسل به اعمالِ نامشروع را مشروعیت ببخشند. بنابراین، لازم است تا دربارۀ رابطه میان عمل و نیت، و شرایط صحت و فساد در این‌ها، روشنی داده شود.

در رابطه به عمل، دو چیز مطرح است: یکی: جواز یا عدم جواز آن، و دوم: اجر یا پاداش آن (یعنی، ثواب و گناه).

امام ابوحنیفه اعمال را به دو دسته تقسیم‌بندی کرده بود: (1) اعمالی که اجر آن به نیت ارتباط ندارد، و (2) اعمالی که اجر آن به نیت ارتباط دارد.

دستۀ اول، عبارت از آنعده اعمالی است که شرایطِ عبادات را تشکیل می‌دهند، مانند طهارت کردن و حجاب داشتن. در این دسته از اعمال، از نگاه امام ابوحنیفه نیت شرط نیست، بلکه اگر وضو گرفتن، غسل کردن و حجاب پوشیدن بدونِ نیت کردن و عزم باطنی هم صورت گیرد، انجام دهندۀ آن در هر حال اجر دریافت می‌کند.

ولی دستۀ دوم، آنعده از اعمالی اند که اجر و پاداش آن‌ها وابسته به «صحتِ نیت» است. یعنی، تا زمانی‌که عمل از لحاظ شرعی جواز داشته باشد و فسادی در آن شامل نباشد، ثواب و گناه حاصله از عمل مربوط به نیت شخص می‌گردد. اما جواز یا عدمِ جوازِ یک عمل – یا به عبارت دیگر، صحت یا فسادِ یک عمل – به رکن و شرطِ عمل (از نگاه فقه) ارتباط می‌گیرد، نه به نیت انسان.

بنابراین، با نظرداشت جواز یا عدم جواز «عمل» و صحت یا عدمِ صحت «نیت»، هشت حالت را می‌توان متصور شد:

[1] عمل جائز است، و نیتِ انجام دهنده نیز خالص است. در این صورت، انجام‌دهنده مستحقِ ثواب می‌گردد.

[2] عمل جائز است، اما نیتِ انجام‌دهنده نادرست و فاسد است. مثلاً شخص آن عمل را بخاطر ریا، یا بخاطر مقاصد دنیوی انجام داده. در این صورت، شخص پاداشِ نیت خود را می‌گیرد: یعنی گناه.

[3] عمل جائز است، اما انجام‌دهنده هیچ نیت مشخصی در دل نداشته است. مثلاً شخص از روی عادت برمی‌خیزد و نماز را ادا می‌کند، ولی این کارش نه آگاهانه بوده و نه نیتی برای پرستش کردن پروردگار خود داشته است. در این صورت، فرضِ ادا کردنِ نماز از وی ساقط می‌گردد، ولی هیچ ثوابی را سزاوار نمی‌شود. علمای حنفی قاعده‌ای را تشکیل داده اند که «لَا ثَوَابَ إلَّا بِالنِّيَّةِ»، یعنی: ثواب جز با نیت نصیب نمی‌گردد.

یا مثلاً دوری ورزیدن از زنا، اگر با نیتِ ترک کردن زنا همراه نباشد، شخص ثوابی مستحق نمی‌گردد، زیرا ممکن است که شخص بنابر عدمِ تمایل جنسی ویا عدمِ توانایی جنسی از زنا دوری کرده باشد. در این صورت نیز، شخص مستحق ثواب نمی‌گردد. (نگریسته شود به «الْأَشْبَاهُ وَالنَّظَائِرُ»، قاعدۀ اول، از ابن نجیم؛ و «شرح مشکاة المصابیح» از ملا علی قاری)

[4] عمل فاسد است، و انجام‌دهنده هیچ نیتی برای انجام دادن آن نداشته است. این حالت بدان می‌ماند که شخص از روی سهو و خطا، یا از روی فراموشی مرتکب عمل شده باشد. در این صورت، انجام دهندۀ عمل سزاوار گناه نمی‌گردد. حدیث پیامبر بزرگور ﷺ است که فرموده: «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأُ وَالنِّسْيَانُ»، یعنی: [مسؤولیت] خطا و فراموشی از امت من برداشته شده است.

[5] عمل فاسد است، و انجام‌دهنده نیتِ گناه را داشته است. جزای این عمل، گناه است.

[6] عمل فاسد است، ولی انجام دهنده نیتِ نیک داشته است. مثلاً یک شخص کسی را به ناحق می‌کشد تا پول و ثروت‌اش را به فقرا توزیع کند. یا شخص با انتحار کردن مسلمانان را می‌کشد، تا به زعمِ خودش جهاد فی سبیل الله کرده باشد. در تمامی این موارد، چون عمل ذاتاً فاسد و نامشروع است، ولو که نیت نیک باشد، شخص مرتکب گناه می‌گردد.

در حدیث شریف نیز، رسول الله ﷺ هجرت کردن را – که یک عمل مشروع و جائز است – مثال داده است. بنابراین، نمی‌توان اعمالی را که نامشروع و فاسد اند با قاعدۀ «الأعمال بالنیات» مشروعیت بخشید.

اگر شخصی بگوید که نیت من خاص فی سبیل الله بود، ولی نمی‌دانستم که این عمل نامشروع است، عذر چنین شخص پذیرفتنی نیست، زیرا علم حلال و حرام بر هر مسلمان – مرد و زن – فرض است، و عذر جهل بر فرائض از مسلمانان پذیرفتنی نیست. همانگونه که عذر کافران از بابتِ جهل بر خداشناسی و یکتاپرستی قابل پذیرش نیست، ولو که در خانواده‌های غیرمسلمان زاده شده باشند ولی عاقل و بالغ باشند پذیرفتنی نیست (چون شناختِ موجودیت خداوند عقلاً ممکن است، همانگونه که ارسطو موجودیت ذات واجب الوجود را اثبات کرد)، مسلمانی که در جامعۀ اسلامی زندگی کند یا کرده باشد از بابتِ ندانستن حلال و حرام معذور نمی‌گردد. عذرِ جهل بر فرائض و شریعت تنها از کسانی پذیرفته می‌شود که در زمان و مکانی زندگی کرده باشند که پیام دین و شریعت به ایشان نرسیده باشند.

[7] عمل بوقوع نپیوسته، ولی شخص نیتِ مخلصانه برای انجام دادن عمل صالحه دارد. مثلاً شخص آرزوی حج کردن را در دل دارد، ولی پول و امکانات ندارد تا به حج برود. یا مثلاً می‌خواهد که به مردم مخلصانه خدمت کند، ولی فرصتِ آن برایش میسر نمی‌شود. در این حالات، شخص مطابق به نیتِ خود پاداش داده می‌شود ولو که عمل را انجام نداده است. زیرا پیامبر گرامی (صل) فرموده است: «مَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ، فَلَمْ يَعْمَلْهَا، كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ» (صحیح مسلم: 130) یعنی: کسی به عملِ حسنه بکوشد ولی آنرا انجام داده نتواند، [پاداش] آن حسنه را برایش می‌نویسند.

[8] عمل بوقوع نپیوسته، ولی شخص نیتِ گناه را در دل می‌پروراند. مثلاً شخص آرزوی زنا کردن را در دل دارد، ولی زمینه و فرصتِ زنا برایش میسر نمی‌شود. در اینصورت، به باور امام ابومنصور ماتریدی و نیز شمس الائمه حلوانی، شخص مطابق به آرزوی گناهی که در دل می‌پروراند دچار گناه می‌گردد. اما این امر از وسوسه‌های شیطان و سخن گفتن‌های نفسِ انسان که بدون عزم و خواستِ انسان در ذهن و باطنش خطور می‌کند متفاوت است، و بر این‌ها انسان مؤاخده نمی‌شود. همچنان، انسان بر تمایلات نفسانی که طبیعتاً در سرشتِ نفس انسان موجود است، تا زمانی‌که انسان نیتِ به پیروی از آن تمایلات نورزد مؤاخذه نمی‌گردد. ولی انسان بر آنچه که از عزم و قصد در دلِ خود دارد و بر آن اعتقاد و باور دارد مؤاخده می‌گردد. همین تفسیر کلام پروردگار متعال است که فرمود: ﴿وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ﴾ یعنی، آنچه را که در دلهای شما است [خواه] آشکار کنید یا پنهان، خداوند شما را به آن محاسبه می‌کند. بعضی گفته اند که این آیت منسوخ گردیده است، اما در واقع این آیت دربارۀ وعد و وعید و محاسبه اعمال در روز آخرت است، نه احکام شرعی، که امکانِ نسخ را داشته باشد. («تأویلات أهل السنة»، امام ماتریدی، تفسیر آیت 284 سورۀ البقرة)

امید است که با این وضاحت کوتاهی که داده شد، در تفسیر و موارد کاربردیِ این حدیث شریف توجه داشته باشیم، و نگذاریم که گروه‌هایی جهت مشروعیت‌دهی اعمال زشت خویش این حدیث را بحیث حجت کاذب ارائه بکنند.

دکتور محمد عمر جویا

23 حمل 1401


منابع و مآخذ:

ملا علی قاری، «مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح»، ج 1، ص 41 الی 45 (دار الفکر: 1422 هـ)

ابن نجیم، «الأشباه والنظائر علی مذهب أبی حنیفة النعمان»، صفحه 17 (دار الکتب العلمیة: 1419 هـ)

علاءالدین بخاری، «کشف الاسرار شرح أصول البزدوی»: جلد 2، صفحات 104 – 105 و 244 – 245 و جلد 3، صفحه 173.

ابومنصور ماتریدی، «تأویلات أهل السنة»، جلد 2، صفحه 289 (دار الکتب العلمیة: 1426 هـ).

جستجو در وبسایت

فهرست صفحات