تحلیلِ فتوای قاضی خان دربارۀ نوروز
محمد عمر جویا
حوت 1403
الف. درآمد
در استناد ورزیدن به فتوای فقهاء، بخصوص فتاوای متقدمین، دو اشتباه معمول صورت میگیرد: یکی نقل کردنِ ناقص یک فتوا (بگونهای که علتِ حکم در آن درست تبیین نگردد)، و دیگری تطبیق بخشیدنِ نادرست آن به واقعۀ دیگر (بگونهای که فتوا از شرایط اصلی آن واقعه به واقعۀ مفارق دیگر که دارای شرایط متفاوتتر باشد مطابقت بخشیده شود).
قدیمیترین فتوایی که امروز در جهت تحریم نوروز مورد استناد قرار میگیرد، از آنِ علامه حسن اوزجندی فرغانی مشهور به قاضی خان (متوفای 592 هـ) در قرن ششم هجری است. در ذیل، به تحلیل عبارات مذکور در کتاب «فتاوی قاضي خان» در باب نوروز میپردازم و به بعضی اشتباهاتی که امروز در خوانش و تطبیق این فتوا صورت گرفته اشاره میکنم.
در کتاب «فتاوی قاضي خان» آمده است:
«اگر مردی در روز نوروز چیزی بخرد که در روزهای دیگر نخرد و مُرادِ او از این کار تعظیم [و بزرگداشت] این روز باشد همانند تعظیم کردنِ کفار [این روز را] دچار کفر میگردد، ولیکن اگر این کار را برای اسراف و تنعم انجام دهد نه برای تعظیم این روز، این کفر نیست.
اگر کسی در روز نوروز به یک انسان هدیهای ببخشد و مراد او ازین کار تعظیم این روز نباشد و این کار را بنابر عادت [و رواج] انجام دهد، این کفر نیست. ولی شایستهتر است که آنچه را که در روزهای قبل یا بعد از نوروز انجام میدهد، در این روز انجام ندهد تا از مشابهت به کافران احتراز ورزیده باشد. از امام ابوجعفر کبیر [استروشنی]** رحمه الله روایت است که گفت: اگر مردی پنجاه سال عبادت کرده باشد و در روز نوروز به بعضی از مشرکین تخم هدیه دهد – به ارادۀ تعظیم نوروز – به کفر سردچار میشود و همه عمل او تباه میگردد.
اگر شخصی مجوسی مهمانیای برای گرفتن موی فرزند نوزادش ترتیب دهد، و یک مسلمان دعوت او را بپذیرد و در مهمانیاش اشتراک ورزد، این کفر نیست، ولی بهتر اینست که چنین نکند و در چنین کارها ایشان را همراهی نکند.
اگر مسلمانی کلاه کشیشانِ مجوس را بر سر خویش بنهد، امام ابوبکر محمد بن الفضل [بخاری] رحمه الله میگوید که او با این کار کافر نمیگردد. [قاضی خان] رضی الله عنه گفت: این جواب در صورتی درست است که این کار را بنابر ضرورت انجام دهد و چنین اعتقاد نورزد که با این کارش کافر میگردد، ولیکن اگر این کار را انجام دهد و در پندارش این باشد که با این کار کافر میگردد یا قصد او استخفاف [و حقیر شمردن] دین باشد، پس او کافر میگردد. از عبدالله بن ابوحفص [فرزند ابوحفص کبیر] رحمه الله روایت است که گفت: اگر کسی این کار را انجام دهد [یعنی کلاه کشیشان مجوس را بر سر نهد] و مراد او تقبیح کردنِ فعل آنها باشد کافر نمیگردد» (فتاوی قاضيخان: ج 3، ص 362).
متنِ عربی:
«رجل اشترى يوم النيروز شيئا لم يشتره في غير ذلك اليوم إن أراد به تعظيم ذلك اليوم كما يعظمه الكفرة يكون كفرا و إن فعل ذلك لأجل السرف والتنعم لا لتعظيم اليوم لا يكون كفرا وإن أهدى يوم النيروز إلى إنسان شيئا ولم يرد به تعظيم اليوم وإنما فعل ذلك على عادة الناس لا يكون كفرا، وينبغي أن لا يفعل في هذا اليوم ما لا يفعله قبل ذلك اليوم ولا بعده وأن يحترز عن التشبه بالكفرة، وعن الإمام أبي جعفر الكبير رحمه الله تعالى إذا عبد الرجل خمسين سنة ثم جاء يوم النيروز وأهدى إلى بعض المشركين بيضة يريد به تعظيم يوم النيروز فقد كفر بالله وحبط عمله،وإذا اتخذ مجوسي دعوة لحلق رأس ولده وجز ناصيته فأجاب مسلم وحضر دعوته لا يكون كفرا والأولى أن لا يفعل ولا يوافقهم على مثل ذلك، مسلم وضع على رأسه قلنسوة المجوس قال الشيخ الإمام أبو بكر محمد بن الفضل رحمه الله تعالى لا يكفر بذلك قال رضي الله عنه وهذا الجواب إنما يصح إذا فعل ذلك ضرورة ولا يعتقد أنه يصير به كافرا فإن فعل ذلك وظن أنه يصير به كافرا أو يقصد به الاستخفاف في الدين فإنه يصير كافرا وعن عبد الله بن أبي حفص رحمه الله تعالى أنه قال إن فعل ذلك يريد به تقبيح فعلهم لا يكون كفرا» (فتاوی قاضيخان: ج 3، ص 362).
ب. از متنِ این فتوا چه نتیجهگیری صورت میگیرد:
1) اگر در نوروزِ مجوسیان، شخصی به خریداری بپردازد یا به دیگران هدیه و تحفه بدهد، و قصد و مراد او تعظیم و بزرگداشت نوروز به همانگونهای که مجوسیان نوروز را تعظیم میکنند نباشد، بلکه این کار را یا بنابر عادت و رواج انجام دهد یا بنابر تنعم و خوشگذرانی به تجلیل بپردازد، این کفر نیست.
2) اگر در نوروزِ مجوسیان، شخصی به خریداری بپردازد یا به دیگران هدیه و تحفه بدهد، و قصد و مراد او تعظیم و بزرگداشت نوروز به همانگونهای که مجوسیان این روز را تعظیم میکنند باشد، این کفر است.
3) اشتراک ورزیدن به مهمانیِ مجوسیان برای گرفتنِ موی فرزند نوزاد کفر نیست، ولی بهتر است که به چنین مناسبتها اشتراک ورزیده نشود.
4) اگر شخصی بنابر ضرورت، کلاه کشیشان مجوسی را بر سر بنهد، این کفر نیست. ولی اگر این کار را به قصد استخفاف، سبک شمردن و توهین کردن به دین اسلام انجام دهد، این کفر است.
ج. آیا مراد از نوروز، همین نوروزی است که امروز شناخته میشود؟
قاضیخان در همین کتاب فتاوایش اشاره به دو نوروز میکند: یکی نوروز مجوسیان، و دیگری نوروز مسلمانان.
او در باب أیمان یا سوگندها اشاره میکند که:
«ولو حلف لا يدخل غلاناً إلى النيروز فهو على نيروز المسلمين لا على نيروز المجوس» (فتاوی قاضيخان: ج 2، ص 13).
ترجمه: اگر شخصی سوگند یاد کند که فلان کار را تا فرا رسیدن نوروز انجام نمیدهد، این سوگندش بر نوروز مسلمانان حمل میگردد نه بر نوروز مجوس.
در منابع دیگر تاریخی نیز از چندین نوروزهای متفاوت یادآوری شده است، و پس از تسلط مسلمانان بر سرزمین فارس و ماوراءالنهر و خراسان، تنها یک نوروز نبوده، بلکه نورزهای متعددی وجود داشته که یکی از آنها «نوروز مجوسیان» بوده است.
اگر کسی بگوید که منظور قاضی خان از نوروز، روز اولِ سال است، پس در اینصورت نیز نوروز امروزی هیچ ربطی به نوروز مجوسیان ندارد. اینکه علامه اوزجندی قاضیخان در ختم قرن ششم (هجری قمری) میزیست، و پیش از وی تقویم جلالی را عمر خیام و دیگران در سال 471 هجری قمری در عصر سلجوقیان تدوین نمودند و روز نوروز را اول ماه فروردین/حمل نهادند، به گمان اغلب که مرادِ قاضیخان از «نوروز مسلمانان» همان نوروز تقویم جلالی باشد که آغاز آن با روز هجرت رسول الله (علیه الصلاة والسلام) مطابقت داده شده است.
پس آنچه را که قاضی خان در کراهیت و تحریم تجلیل از نوروز – به قصد تعظیم کردنِ دین مجوسی – تذکر داده است، اشاره به نوروز مجوسیان دارد نه نوروز مسلمانان!
د. آیا مسلمانان با تجلیلِ نوروز به تعظیمِ دین مجوسی میپردازند؟
در متنِ فتوای قاضیخان به بسیار وضاحت میانِ (1) انجام دادن یک عمل (مانند خریداری کردن و هدیه دادن) در روز نوروز بنابر عادت و رواج و بنابر تنعم و خوشگذرانی، و (2) انجام دادنِ همان عمل در روز نوروز به قصدِ تعظیم دین مجوسیان – تفکیک صورت گرفته است.
آنچه را که قاضیخان کفر پنداشته است، همان عملی است که در نوروز به قصد «تعظیم» – به مفهومِ تعظیم کردنِ مجوسیان روز نوروز را – انجام شود. قاضی خان تأکید میورزد که «مُرادِ او از این کار تعظیم این روز باشد همانند تعظیم کردنِ کفار» (إن أراد به تعظيم ذلك اليوم كما يعظمه الكفرة).
مجوسیان در تعظیم این روز، حقانیت دین خود را مراد داشتند، درحالیکه تجلیل مسلمانان از نوروز به مقصد یک رسم فرهنگی صورت میگیرد، و اگر مسلمانان در این روز به سَیر و هواخوری و میله کردن میروند، این نیز هیچ ربط و مناستبی به نوع تعظیمی که مجوسیان به نوروز داشتند ندارد.
هـ. متأخرین میان ابوجعفر کبیر و ابوحفص کبیر اشتباه نموده اند
علمای متأخر حنفی چون ابن البزاز (در فتاوای بزازیه)، ملا علی قاری (در «مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح»)، ابن عابدین (در «رد المحتار») و دیگران سخنی را که قاضی خان به ابوجعفر کبیر منسوب دانسته است، به امام ابوحفص کبیر نسبت داده اند، و این اشتباه است.
امام ابوجعفر بن عبدالله استروشنی (یا استروشنی) شاگرد امام ابوبکر جصاص رازی و استاد ابوزید دبوسی بود، و در اواخر قرن چهارم هجری میزیست. او را به این خاطر ابوجعفر کبیر مینامیدند تا او را از ابوجعفر محمد بن الحسن استروشنی (متوفای 470 هـ) تفکیک بورزند.
این اشتباه را من حین مراجعه به متنِ فتاوای قاضیخان متوجه شدم، و تا هنوز نشنیده ام که کسی به این مسئله اشاره کرده باشد.
و. در مذهب حنفی، کتب فتاوی از حیث اعتماد و اعتبار در چه جایگاهی قرار دارند؟
ترتیب مراجعه و استناد ورزیدن به احکام فقهی در مذهب حنفی بر اساس درجۀ اعتماد و اعتبار کتب صورت میگیرد. ترتیب آثار فقهی مذهب حنفی از حیثِ اعتبار و اعتماد قرار ذیل است:
1) کتابهای ظاهرالروایه: یعنی کتابهای امام محمد شیبانی چون الجامع الصغیر، کتاب الأصل (یا المبسوط)، الجامع الکبیر، السیر الصغیر و السیر الکبیر. در این کتابها آرای امام ابوحنیفه، امام ابویوسف و امام شیبانی بگونۀ دستِ اول گزارش یافته اند.
2) نوادر: مابقی کتابهای امام شیبانی بنام «الزیادات»، و متباقی روایاتِ رسیده از امام ابوحنیفه، امام ابویوسف، امام حسن بن زیاد، امام زفر و دیگران که بواسطۀ علمای حنفی نسل دوم و سوم جمعآوری شدند ولی به حد تواتر نمیرسند.
3) متون فقهی: مانند مختصر طحاوی، الکافی، مختصر کرخی، مختصر قدوری، بدایة المبتدي، کنز الدقائق، وغیره.
4) شروح متقدمین بر متون: مانند المبسوط سرخسی، الهدایۀ مرغینانی، بدائع الصنائع کاسانی، وغیره.
5) فتاوای و واقعات: کتابهای فتاوای متقدمین
6) شروح متأخرین و حواشی بر شروح: مانند «فتح القدیر» ابن همام، «بحر الرائق» ابن نجیم، «رد المحتار» (حاشیه بر «درالمختار» حصکفی)، وغیره.
ز. آیا در کتابهای ظاهرالروایه، نوادر، متون فقهی و در شروح متقدمین سخنی بر تحریم نوروز رفته است؟
نخیر. در هیچ یک از کتابهای ظاهرالروایه، کتابهای نوادر (آن تعداد که امروز در دسترس اند)، متون فقهی، و شروح متقدمین بر متون فقهی، هیچ تذکری در باب تحریم نوروز نرفته است.
این تنها بعضی از متأخرین بودند که در شروحات و در حواشی شان با استناد به فتوای قاضیخان از تحریم نوروز سخن گفته اند.
برخلاف، امام محمد شیبانی در کتاب الأصل (المبسوط) در هشت جا از نوروز یاد میکند (زمانیکه به عقد بیع یا قراردادهای خریدوفروش میپردازد)، ولی قطعاً به کراهیت یا تحریم تجلیل کردن از نوروز اشارهای نمیکند.