مروری بر نسخۀ چاپ شدۀ «الأكمَل الأطوَل»
دکتور محمد عمر جویا
27 عقرب 1403 هـ ش
الف. مقدمه
چندی پیش تفسیر «الأكمَل الأطوَل» از جانب انتشارات «دار الکتب العلمیه» در بیروت در 17 جلد به نشر رسید. نسخۀ الکترونیکی آن نیز در فروشگاه کتاب گوگل از جانب ناشر به نشر سپرده شده است. این اثر از جانب چهار تن از مصححین از روی سه نسخۀ خطی ذیل تصحیح گردیده است:
(1) نسخۀ کامل در دارالکتب مصر که در سال 1180 هـ از روی نسخهای که در سال 553 هـ کتابت شده نسخهبرداری شده است،
(2) نسخۀ ناقص در دارالکتب مصر که از آغاز سورۀ الأنعام تا نیمۀ سورۀ الزمر را دربر دارد، و
(3) نسخۀ ناقص در کتابخانۀ الأزهر که از آغاز کتاب تا نیمۀ سورۀ الأنعام را شامل است.
از آنجایی که مصححین این اثر هیچ بحثی در باب صحتِ متنِ این نسخههای خطی به تفسیر اصلیِ «الأكمَل الأطوَل» اثرِ نجم الدين أبو حفص عمر النسفي (متوفای 537 هـ) نداشته اند، لازم دانستم تا این یادداشت را جهت وضاحت بر این پرسش بنویسم. در واقعیت، کتاب چاپ شده متشکل از سه تفسیر جداگانه است:
(1) از آغاز کتاب الی آیۀ 218 سورۀ البقره، از تفسیر «الجامع الأحکام القرآن» امام قرطبی نقلبرداری شده است.
(2) از آیۀ 219 سورة البقره الی ختم سورۀ الممتحنه ظاهراً متنِ تفسیر «كشف الحقائق وشرح الدقائق» اثرِ برهان الدین ابوالفضل نسفی است.
(3) از آغاز سورۀ الصف الی ختم کتاب از متنِ اصلیِ «الأکمَل الأطوَل» تألیف امام نجم الدین نسفی استفاده شده است.
ب. قسمتِ اول کتاب: تفسیر قرطبی
قبلاً بعضی از محققین علوم اسلامی از مصر و ازبکستان که این نسخههای خطی را مطالعه کرده بودند، گفتند که از آغاز تفسیر (بشمول مقدمه) تا آیت 218 سورۀ البقره همخوانیِ کامل با متنِ تفسیر قرطبی (الجامع الأحکام القرآن) دارد، و آنها این نظریه را مطرح ساختند که گویا امام قرطبی (متوفای 671 هـ) از متنِ تفسیر «الأکمل الأطول» استفاده کرده باشد و با اندک تغییرات آن را در تفسیرش گنجانیده باشد،[1] زیرا نسفی بیشتر از یک قرن قبل از قرطبی میزیست.
ولی من فکر میکنم که احتمال دارد پس از قرن هفتم هجری، نزد یکی از کاتبها نسخهای ناقصی از «الأكمَل الأطوَل» نجم الدین نسفی (که در سال 553 هـ کتابت شده بود) و نسخهای ناقصی از «کشف الحقائق» برهان الدین نسفی رسیده باشد، و او خواسته تا هردو تفسیر ناقص را در یک مجموعۀ کامل باهم جمع سازد، ولی از آنجایی که بخشهای نخست هردو تفسیر ناقص بوده، جهت تکمیل کردنِ آن از متن تفسیر قرطبی کار گرفته است. سپس کاتبین سه نسخۀ خطی فوق الذکر از روی همان نسخۀ نادرست نسخهبرداری نموده اند.
در این هیچ شکی نیست که در کتاب چاپ شده، از آغاز تفسیر (بشمول مقدمه) تا آیۀ 218 سورۀ البقره از آنِ نجم الدین نسفی نی بلکه از آنِ امام قرطبی است. نخست اینکه در این بخش تفسیر، مؤلف از صحیح مسلم، سنن ترمذی، بخاری، ابن ماجه، ابوداود، نسائی، مُسند ابوبکر بزار، دارقطنی، دارِمی سمرقندی، ابوبکر انباری، و دیگر محدثین و مُسندهای شان نام میبرد و به وفرت نقل میکند، کاری را که نه تنها امام نجم الدین نسفی در دیگر آثارش (منجمله «التیسیر في التفسیر») نکرده بلکه در مجموع علمای حنفی تا قرن 6 هجری چنین نمیکردند. در سراسرِ «التیسیر في التفسیر» که در 15 جلد به چاپ رسیده است، امام نسفی تنها یک بار از صحیح بخاری بنام «الجامع» نقل میکند و بس (التیسیر في التفسير: ج 7، ص 504) و آن هم بخاطر نقل کردن داستانِ یکی از غزوات. از متباقی صحاح سته و مُسندهای حدیث که امروز در میان اهل حدیث معروف اند، قطعاً یادی نمیکند.
دوم، نجم الدین نسفی بحیث متکلم حنفیماتریدی در «التیسیر في التفسیر» به وفرت از امام ابومنصور ماتریدی ذکر میکند، و بارها از تفسیر «تأویلات أهل السنة» امام ماتریدی مستقیم نقلِ قول میکند. حتی در مقدمۀ «التیسیر في التفسیر»، بخشی از مقدمۀ امام ماتریدی را در فرق میان «تفسیر» و «تأویل» نقل میکند. ولیکن در اثر حاضر که چاپ شده است، از آغاز کتاب تا آیت 218 البقره قطعاً ذکری از ابومنصور ماتریدی نرفته است.
سوم، از آغاز کتاب تا آیت 218 البقره، از کسانی که پس از نجم الدین نسفی (متوفای 537 هـ) حیات داشتند نام برده شده است و سخنان شان نقل گردیده، منجمله: ابوعمرو عثمان بن الصلاح (متوفای 643 هـ)، ابن الحصار (متوفای 611 هـ)، ابوالقاسم سهیلی اندلسی (متوفای 581 هـ)، ابن الجوزی حنبلی (متوفای 597 هـ)، و شهاب الدین غزنوی حنفی (متوفای 599 هـ).
چهارم، این بخش کتاب از جانب کسی نوشته شده است که غیرحنفی بوده است، و هربار که از امام ابوحنیفه و حنفیها ذکر میکند، قسمی تذکر میدهد که خود مؤلف حنفی نباشد. پنجم، سخنان وافری از علمای اندلس – نه تنها امام ابن عبدالبر که مشهور و معروف است بلکه علمای دیگر اندلسی که کمتر شناخته شده اند – نقل گردیده، که محتمل نیست عالمی حنفی از سرزمین ماوراءالنهر با علمای کمتر شناخته شدۀ اندلس آشنا بوده باشد. بنابراین، هیچ شکی وجود ندارد که مؤلف حقیقی این متن همانا امام قرطبی مالکی اندلسی است.
ب. قسمت دوم: تفسیر «کشف الحقائق» برهان الدین نسفی
برهان الدین ابوالفضل نسفی (متوفای 687 هـ) از جملۀ علمای حنفیاشعری و متأثر از امام فخرالدین رازی بود. شمس الدین سمرقندی از جملۀ شاگردان او میباشد. برهان الدین نسفی آثاری در کلام، منطق، جدل، اصول و اخلاق دارد، که تنها چند رسالۀ معدودش تا هنوز به چاپ رسیده است. او همچنان تفسیری دارد بنامهای «كشف الحقائق وشرح الدقائق» یا «الواضح في مختصر مفاتيح الغيب» که در واقع مختصری از تفسیر کبیر فخرالدین رازی است (بنگرید به: «الأعلام» زرکلی و «هدیة الطالبین» اسماعیل پاشا). مولانا حسین واعظ کاشفی نیز در «جواهر التفسیر» (به فارسی) از این تفسیر عربیِ برهان الدین نسفی تحت نام «کشف الحقائق» نقل میکند.
یکی از نسخههای خطی «کشف الحقائق» در پایگاه مجازی «الفکر القرآني» قابل دسترس است که از آغاز سورۀ الأنعام الی ختم سورۀ یونس را دربر دارد. با مطابقتدهی این بخشی از تفسیر چاپ شده تحتِ عنوان «الأكمَل الأطوَل» با این نسخۀ خطی در مییابیم که این بخش تفسیر همانا تفسیر «کشف الحقائق» برهان الدین نسفی است. به این ترتیب، به اطمینان میتوان گفت که از آیت 219 سورۀ البقره (جلد 2، ص 532) به بعد – که دیگر همخوانی با تفسیر قرطبی ندارد – الی ختمِ سورۀ الممتحنة (ج 16، ص 284) متنِ تفسیر «کشف الحقائق» برهان الدین نسفی میباشد.
برهان الدین نسفی در این تفسیر خود به اختصار و کوتاهسازی مباحث تفسیر کبیر فخرالدین رازی پرداخته است، ولی ظاهراً در اختصار بخشیدن زیاد غلو نورزیده، چون متنِ کشف الحقائق هم زیاد کوتاه نیست. نسفی عینِ ساختار مباحث تفسیر کبیر را تعقیب نموده، و آن تذکرهایی را که فخرالدین رازی از آثار امام ابوبکر رازی (جصاص) و بعضاً از امام طحاوی دارد تا احکام فقهی حنفیها را بیان کند نیز در کشف الحقائق گنجانیده است.
همچنان، نسفی همه ارجاعاتی را که فخرالدین رازی به «تفسیر الکشاف» جارالله زمخشری در باب مسائل نحوی میدهد نقل میکند. مهمتر اینکه نسفی همه بحثهای فخرالدین رازی را در باب آرای قاضی عبدالجبار معتزلی نقل میکند. رازی معمولاً تنها با ذکر لقب «القاضی»، سخنان قاضی عبدالجبار را نقل میکند و در اکثر موارد به نقدِ سخنانش میپردازد. برهان الدین نسفی نیز عین همین کار در تفسیر خودش (کشف الحقائق) نموده است.
بنابراین، از آیت 219 البقره به بعد در چاپ حاضر، خواننده متوجه تفاوت فاحش در سبک تفسیر میشود. تا پیش از آن آیت، ، از صحاح سته و محدثین حین نقل کردن حدیث به وفرت نام برده میشود، ولی بعد از آن اکثراً با نامهای تفسیر الکشاف، زمخشری، و قاضی (اشاره به قاضی عبدالجبار) برمیخوریم. بعضاً نسفی حین نقل کردنِ محتوای تفسیر کبیر، از خود فخرالدین رازی هم نام میبرد و میگوید: «قال الإمام الفاضل فخر الدین الرازي…».
ج. قسمتِ سوم: متنِ اصلی «الأكمَل الأطوَل» از نجم الدین نسفی
ویژگیهای بالا را که در باب «کشف الحقائق» و مطابقت نزدیکش با تفسیر کبیر فخرالدین رازی یاد کردم، همچنین تا سورۀ الممتحنه ادامه دارد. ولی از سورۀ الصف (جلد 16، ص 285) به بعد، همخوانی زیادی با ساختار و مباحث تفسیر کبیر فخرالدین ندارد، بلکه با ساختار و مباحث «التَّیسِیر في التفسیر» تألیفِ نجم الدین ابوحفص نسفی دارد.
نجم الدین نسفی در «التَّیسِیر في التفسیر»، اکثر سورهها را با روایتهای أبی بن کعب در فضیلت سورهها آغاز میکند، و سپس ساختار کلی سوره را با ساختار کلی سورۀ قبلیاش بگونۀ مقایسوی توضیح میدهد؛ بعضاً این توضیحات را با جملاتی چون «وانتظام هذه السورة بالسورة التي قبلها» و یا «وانتظام السورتين» آغاز میکند. همین رَوِش را در چاپ حاضر «الأكمَل الأطوَل» در سورۀ الصف و در اکثر سورههای بعدی تا ختم تفسیر مشاهده میکنیم.
همچنان، نجم الدین نسفی در «التَّیسِیر في التفسیر»، در چند جا احادیثی را که خودش با اسناد از استادان خویش دریافته بود روایت میکند. مثلاً در تفسیر آیتِ 3 سورۀ الصف مینویسد: «قال نجم الدِّين: ولنا حديث مُسلسلٌ في هذا، مُسنَدٌ إلى عبد اللَّه بن سلام…» (التیسیر في التفسیر، ج 14، ص 405). عینِ همین متن در تفسیر «الأكمَل الأطوَل» (ج 16، ص 286) نیز درج است.
همانگونه که امام ابومنصور ماتریدی در تفسیر «تأویلات أهل السنة» در چند جا از ابوزید بلخی یاد میکند، نجم الدین نسفی نیز چهار بار در «التیسیر في التفسیر» سخنانِ ابوزید بلخی را نقل میکند. در سورۀ الإخلاص، نجم الدین نسفی سخنان نسبتاً طولانی ابوزید بلخی را در تفسیر لفظ «الصمد» گزارش میدهد (التیسیر في التفسیر: ج 15، ص 538-539). در «الأكمَل الأطوَل» نیز همین سخنانِ طولانی ابوزید بلخی در تفسیر «الصمد» گنجانیده شده است (الأکمل الأطول: ج 17، 445). تا جایی که نگارندۀ این سطور اطلاع دارد، این سخنان ابوزید بلخی در هیچ تفسیر و کتاب دیگری – بجز در «التیسیر في التفسیر» نسفی – نیامده است، حتی در «تأویلات أهل السنة» این سخنان ابوزید در تفسیر «الصمد» وجود ندارد.
بنابراین، به اطمینان میتوان گفت که قسمت سوم اثر چاپ شده، از سورۀ الصف الی ختم تفسیر، با بعضی از زیادات بر متنی استوار است که مؤلف اولیۀ آن نجم الدین نسفی بوده است. این را میدانیم که «الأكمَل الأطوَل» تفسیر مفصلتر نسفی بود که بعداً نسفی با استفاده ازین تفسیر اولیاش «التیسیر في التفسیر» را با وارد کردن بعضی مطالب نو (به ویژه تفسیر قرآن به قرآن) و با کمی خلاصهسازی نوشته است. اما بعضی از زیاداتی که در چاپ حاضر در بخش سوم دیده میشود ظاهراً پس از وفات نسفی درج شده اند، مثلاً یک بار از محی الدين النووی (الأکمل الأطول: ج 17، ص 439)، یک بار هم از فخرالدین رازی (الأکمل الأطول: ج 17، ص 21) و سه بار از زمخشری (الأکمل الأطول: ج 16، ص 430؛ ج 17، ص 21 و 302) ذکر شده است. اینکه همۀ این سه تن پیش از برهان الدین نسفی (متوفای 687 هـ) زیست داشتند، طوریکه زمخشری در سال 538 هـ، فخرالدین رازی در سال 606 هـ، و امام نووی در سال 676 هـ در گذشته اند، و اینکه رازی و زمخشری از جملۀ کسانی اند که برهان الدین نسفی در «کشف الحقائق» به کثرت از آنها نقل میکند، این مُحتملتر مینماید که برهان الدین نسفی از سورۀ الصف تا پایان تفسیرش تفسیر «الأکمل الأطول» نجم الدین نسفی را اساس گذاشته و سپس بر آن ایزاداتی داشته است.
اینگونه بازنویسی یک اثر از جانب برهان الدین نسفی بعید نیست. در یکی از آثار دیگرش بنام «مکارم الأخلاق»، او در واقع کتاب «ریاضة الأخلاق» ناصرالدین ابوالقاسم سمرقندی (متوفای 556 هـ) را گرفته با آوردنِ تغییراتی در مقدمۀ اولیِ کتاب و با نوشتنِ مقدمۀ دومی جدید، ولی با حفظ کردنِ محتوای اصلی کتابِ ناصرالدین سمرقندی بازنویسی کرده است. برهان الدین نسفی در ختمِ مقدمهاش، پیش از اینکه محتوای اصلی کتاب را بیان بدارد تذکر میدهد که ابواب و فصلبندیهای کتاب را بر اساس کتاب اصلی ناصرالدین سمرقندی مرتب میسازد: «ولنُرَتِّب أبوابها کما رَتَّبها الإمام الهمام الفاضل… ناصر الحق والدین السمرقندي» (مکارم الأخلاق: ص 39).
اینکه نجم الدین نسفی تفسیر مفصلتر بنام «الأکمَل الأطوَل» داشته است، در این هیچ شکی وجود ندارد. نه تنها اسماعیل پاشا (در «هدیة العارفین») و خیرالدین زرکلی (در «کتاب الأعلام») از این اثر نسفی نام میبرند، بلکه خود نجم الدین نسفی در تفسیر دیگرش بنام «التیسیر في التفسیر» که نوشتن آن را در سال 532 هـ تمام نموده بود از تفسیری مفصلترش یاد میکند و خوانندگان را به آن تفسیر ارجاع میدهد. او در تفسیر آیت 23 سورۀ البقره میگوید: «والإتيانُ في القرآن لأربعينَ معنًى عدَّدْناها في تفسيرِنا الأولِ الأطول» (التیسیر في التفسیر، ج 1، ص 414)، یعنی: لفظِ اتیان در قرآن مجید به چهل معنی بکار رفته است که آن را در تفسیر نخستین الأطول برشمرده ایم. به گمان اغلب که منظورش از الأطول، همانا «الأکمل الأطول» است.
د. نتیجهگیری
اثر چاپ شده تحت نام «الأكمَل الأطوَل» در واقع مجموعهای از سه تفسیر است. از آیت 219 سورۀ البقره تا ختم سورۀ الممتحنه، متن تفسیر «كشف الحقائق وشرح الدقائق» تألیف برهان الدین ابوالفضل نسفی (متوفای 687 هـ) میباشد. این تفسیر با نام «الواضح في مختصر مفاتيح الغيب» نیز معروف است، که در حقیقت مختصری از تفسیر کبیر فخرالدین رازی با بعضی ایزادات و افزونیها میباشد. سپس از سورۀ الصف تا ختم قرآن مجید، تفسیر اصلی «الأكمَل الأطوَل» تألیف نجم الدین ابوحفص نسفی (متوفای 537 هـ) ویا بازنویسی همین تفسیر از سوی برهان الدین نسفی است. ولیکن از آغاز کتاب تا آیتِ 218 البقره، از متنِ تفسیر قرطبی نقلبرداری شده است. احتمال دارد نسخۀ خطی که مورد نسخهبرداری کاتبین مابعد قرار گرفته، بنابر افتادگیِ که در آغاز نسخه داشتند، کاتب جهت تکمیل ساختن تفسیر کامل قرآن مجید از تفسیر قرطبی استفاده کرده باشد.
اگرچه در چاپ جاضر، بخش کوچکی ازین اثر از آنِ نجم الدین نسفی است، ولی از آنجایی که بخش اعظم این تفسیر (یعنی حدود 26 سپاره/جزء) دربرگریندۀ تفسیر «كشف الحقائق» از برهان الدین ابوالفضل نسفی میباشد که تا قبل ازین به چاپ نرسیده بود، این اثر ارزش علمی زیادی دارد. برهان الدین نسفی تنها به خلاصهسازی محض «تفسیر کبیر» فخرالدین رازی نپرداخته، بلکه نوآوریها و ایزادات خوبی در این تفسیر دارد، و مباحث فقهی مرتبط به فقه حنفی را در این تفسیر خویش نگهداشته است. افزون بر آن، گزارشدهیِ آرای قاضی عبدالجبار معتزلی و سپس نقد کردنِ آراء و سخنانش از دیگر ویژگیهای این تفسیر است.
مراجع و مآخذ:
باشا، اسماعیل: «هدیة العارفین: أسماء المؤلفين وآثار المصنفين»، وكالة المعارف بإسطنبول.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر: «مفاتیح الغیب أو التفسیر الکبیر»، دار إحیاء التراث العربي، بیروت: 1420 هـ.
زرکلی، خیرالدین: «کتاب الأعلام»، دار العلم للملايين، 2002 م.
سمرقندی، ناصرالدین ابوالقاسم حسنی: «ریاضة الأخلاق»، تصحیح سمیع ابراهیم صالح، دار البشائر، دمشق: 1427 هـ.
قرطبی، ابومحمد عبدالله: «الجامع الأحکام القرآن»، تصحیح احمد البردونی و ابراهیم اطفیش، دار الکتب المصریة، القاهرة: 1384 هـ.
کاشفی، ملا حسین واعظ: «جواهر التفسیر» (تفسیر سورۀ فاتحه)، تصحیح جواد عباسی، میراث مکتوب، تهران: 1379 هـ ش.
ماتریدی، ابومنصور: «تأویلات أهل السنة»، تصحیح مجدی باسلوم، دار الکتب العلمية، بیروت: 1426 هـ.
نسفی، نجم الدین ابوحفص عمر: «التیسیر في التفسیر»، 15 مجلد، تصحیحِ ماهر ادیب حبوش، داراللباب، بیروت: 1440 هـ.
نسفی، نجم الدین ابوحفص عمر: «الأکمل الأطول»، 17 مجلد، تصحیحِ عادل احمد عبدالموجود و دیگران، دارالکتب العلمیة، بیروت: 1446 هـ
نسفی، برهان الدین ابوالفضل: «مکارم الأخلاق»، تصحیحِ محمد بن عبدالله القونوي، دار الکتب العلمیة، بیروت: 2011م.
پاورقیها:
[1] نوشتار دکتور احمد سعد دمنهوری در کانال تلگرامیاش، به تاریخ 28 جون 2021 م.