کتاب الأصول امام کرخی یکی از اولین کتابهای نوشته شده در «اصول الفقه» و «القواعد الفقهیه» است. امام ابو الحسن عبیدالله کرخی[1] (260 – 340 هـ) به سه سلسلۀ شاگردی به امام ابوحنیفه میرسد: او نزد ابو سعید البردعی – که وی شاگرد اسماعیل بن حماد بن ابوحنیفه بود – علم آموخت. در آن زمان، امام کرخی در بغداد و امام ابو جعفر طحاوی (239 – 321 هـ) در مصر از جملۀ مجتهدین پیشگام مذهب حنفی به شمار میرفتند.
از جملۀ شاگردان مشهور امام کرخی میتوان از ابو بکر رازی مشهور به الجصاص (نویسندۀ کتاب مشهور «الفصول فی الأصول») و ابو علی شاشی (نویسندۀ کتاب مشهور «اصول شاشی») نام بُرد که هردو در توسعۀ علم اصول الفقه نقش کلیدی داشتند. با آنکه گفته میشود که امام شافعی (متوفای 204 هـ) اولین کسی بود که در اصول الفقه کتابی بنام «الرساله في أصول الفقه» نوشت، اما نظریات او تا دو صد سال دیگر – تا زمانیکه علمای حنفی چون جصاص و دَبوسی (متوفای 430 هـ) نظریات او را در کتابهای اصول خویش انعکاس و گسترش ندادند – مورد توجه قرار نگرفته بود. به ویژه کتاب «تقویم الأدله» ابو زید دَبوسی باعث شد که علمای شافعی چون امام الحرمین جوینی (متوفای 478 هـ) به اصول الفقه بپردازد و راه را برای کسانی چون حجة الإسلام ابوحامد غزالی – نویسندۀ «المستصفی بأصول الدین» – فراهم سازد.[2] بدون شک، رسالۀ کوچک «الأصول» امام کرخی بر شاگرد خودش، ابوبکر رازی جصاص، و ابوزید دَبوسی تأثیر عمیقی داشته است.[3]
اصول کرخی نه تنها حاوی «اصول الفقه» بوده بلکه «القواعد الفقهیه» را نیز دربر دارد. اصول الفقه بیشتر روش استخراجِ احکام فقهی و روش اجتهاد را مطالعه میکند، درحالیکه القواعد الفقهیه یا قواعد الفقه بر قاعدههایی که بر یک سلسله احکام فقهی تطبیق میگردند تمرکز دارد. طور مثال، درصورتی که دو حدیث متناقض یکدیگر باشند یا حدیث با آیت در تناقض باشد مجتهد چگونه عمل کند، یا شرایط درست بودن قیاس چگونه است، موضوعات اصول الفقه میباشند. ولی قاعدههایی چون «در معاملات، مقصد و هدف معامله اعتبار دارد نه لفظ و گفتاری که بکار میرود» یا اینکه «ذمهدار عاری از ذمهداری آفریده شده است» نمونههایی از قواعد الفقهیه اند.
معمولاً علمای متقدم در مذهب حنفی «قواعد» را نیز به نام «اصول» مینامیدند، و امام کرخی و ابوزید دَبوسی در آثار خویش میان اصول و قواعد تفکیک نورزیده اند و همه را بنام اصول یاد کرده اند. در رسالۀ حاضر (اصول کرخی)، قواعد فقهی بیشتر بحث گردیده، و مسائل مربوط به اصول فقه (در تعریف و مفهوم امروزی آن) نسبتاً کمتر است.
شارح رسالۀ حاضر نجمالدین امام ابوحفص عمر نسفی (451 – 537 هـ) میباشد. او از جملۀ فقها، مفسرین و متکلمین مشهور مکتب ماوراءالنهر و سمرقند است. او شاگرد فخرالاسلام امام بَزدَوی (نویسندۀ یکی از مشهورترین کتابهای اصول الفقه حنفی بنام «أصول البزدوی»)، صدرالاسلام ابو الیُسر بَزدَوی، و امام ابو معین نسفی (متکلم برجستۀ حنفی و نویسندۀ «التبصرة الأدله» در کلام ماتریدی) بود. از جملۀ شاگردان نجمالدین نسفی، مشهورترین آن برهانالدین مرغینانی است که نویسندۀ یکی از مشهورترین کتابهای فقه حنفی، یعنی «الهدایه في شرح بدایة المبتدي»، میباشد.
نجمالدین نسفی آثار زیادی در تفسیر، فقه، کلام و تاریخ دارد. در علم کلام، مشهوترین اثر او «عقائد نسفی» است که در پهلوی کتبی چون «فقه اکبر» و «عقیدة الطحاویه» یکی از معتبرترین آثار عقیدۀ اهل سنت و جماعت بشمار میرود و تا امروز نزدیک به صد شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. مشهورترین شرح بر عقائد نسفی از آنِ سعدالدین تفتازانی هروی است. در تفسیر، امام نسفی تفسیری مشرح به زبان عربی – به نام «التَیسیر فی التفسیر» – دارد که درین اواخر در 15 جلد به نشر رسیده است. همچنان، امام نسفی ترجمۀ فارسیِ قرآن مجید را به نثر مسجع و موزون نوشته است که تحت عنوان «تفسیر نسفی» چندین بار چاپ گردیده است. در تاریخ و تذکرهنویسی، کتاب «القند فی ذکر علماء سمرقند» از آنِ امام نسفی میباشد. همچنان چندین اثری در علم حدیث دارد که امروز به دسترس نیست.
در نهایت، در علم فقه، برعلاوۀ رسالۀ حاضر «شرح مدار الأصول»، سه اثر مشهور دیگر از امام نسفی امروز به چاپ رسیده است. یکی آن «منظومه فی الخلافیات» است که در آن اختلاف نظر ابوحنیفه، ابویوسف، شیبانی، زُفر، شافعی و مالک را در 2669 بیت به شکل منظوم بیان کرده است. بیش از ده شرح بر این اثر نوشته شده که مشهورترینِ آن شرحی است از ابوالبرکات حافظالدین نسفی (متوفای 710 هـ) بنام «المصفی فی منظومة الخلافیات». حافظ الدین نسفی نویسندۀ آثار مشهوری چون «کنز الدقائق» در فقه، «منار الأنوار» در اصول الفقه، و «مدارک التنزیل و حقائق التأویل» (که امروز بنام «تفسیر نسفی» مشهور گشته) میباشد. اثر دوم نجمالدین نسفی در فقه که در عصر حاضر به چاپ رسیده، «حصر المسائل و قصر الدلائل» است که در واقع شرحی است بر «منظومه فی الخلافیات» خودش. سومین اثر او، «طِلبة الطلبه فی الإصطلاحات الفقهیه» است. در این کتاب، اصطلاحاتِ فقهی مذهب حنفی شرح داده شده است، و طی قرنها در مدرسههای ماوراءالنهر، خراسان، عراق، ترکیه، شام و هند بحیث کتاب درسی مورد استفاده قرار میگرفت.
جای بسا خرسندیست که اینک «شرحُ مَدارِ الأصول» برای اولین بار به دسترس خوانندگان فارسیزبان قرار میگیرد. بدون شک، مطالعۀ این اثر برای کسانی که میخواهند با اصول و قواعد فقه حنفی آشنا شوند لازمی و ضروری میباشد. چون بعضی از مسائل درین رساله ایجاب میکند تا خواننده آگاهی و علم لازم را در مسائل فقهی داشته باشد، مترجم تلاش ورزیده تا حد توان برای موضوعات مغلق فقهی شرح و معلومات اضافی را در پاورقیها بگنجاند تا فهم و درک آن به خوانندگانی که آشنایی لازم با مسائل را فقهی ندارند آسان و ممکن گردد.
در این ترجمه از نسخۀ چاپی «شرح مدار الأصول» که توسط دکتور إسماعیل عبد عباس تصحیح و توسط «المجمع الفقهی العراقی لکبار العملاء للدعوة والإفتاء» در سال 2018 میلادی در بغداد به نشر رسیده استفاده گردیده است. مصحح متن عربی با مقابلۀ سه نسخۀ این رساله – یعنی نسخۀ خطی کتابخانۀ اسعد افندی در ترکیه، نسخۀ خطی کتابخانۀ ازهر در مصر، نسخۀ چاپی کراچی پاکستان – متن را تصحیح نموده است.
در این ترجمه، پاورقیها و شرحهای اضافی عمدتاً از آنِ خود مترجم است. درصورتیکه یادداشتها و شرحهای دکتور إسماعیل عبد عباس را ترجمه و گنجانیده باشیم، آنها را با نوشتنِ «یادداشت از جانبِ مصححِ متن عربی» مشخص نموده ایم. همچنان، ترجمۀ فارسی حاضر با ترجمۀ انگلیسی که توسط عمران احسن خان نیازی و داکتر حسن عبداللطیف تهیه گردیده مطابقت داده شده است.
استفاده، پخش و تکثیر این اثر برای مقاصد علمی، با ذکر منبع آن، مجاز است. اما هرگونه استفاده برای مقاصد تجارتی، چون نشر و چاپ آن، بدون اجازۀ مترجم، ممنوع میباشد.
پاورقی ها:
[1] کرخ (با فتحِ کاف و رای ساکن) نام سه منطقه در عراق است: کرخِ سامراء، کرخِ بغداد (که در غرب شهر بغداد و در کرانۀ غربی دجله واقع گشته)، و کرخِ جَدان. بر اساس «معجم البلدان» یاقوت حموی، ابوالحسن کرخی از کرخ جَدان است که در سرحد میان عراق و شهرزور ایران موقعیت دارد و امروز در داخل مرز عراق واقع گشته است. در بعضی منابع آمده است که لفظ «کرخ» معربِ «چرخ» فارسی است، یعنی گمان به این میرود که در این مناطق عراقی آسیابهای آبی در زمان ساسانیان اعمار گردیده که به مرور زمان نام این مناطق به چرخ یا کرخ مبدل شده اند.
[2] در اهل سنت و جماعت، دو مکتب جداگانه در اصول الفقه به میان آمده: یکی، اصول الفقه مذهب حنفی است که بر اساس اصولی که در قرآن و سنت و روش امامان مذاهب آمده استوار است. دومی، اصول الفقه مذاهب شافعی و مالکی است که بر اساس روشهای کلامی و منطق توسط متکلمین (چون باقلانی، جوینی، غزالی، سبکی و دیگران) توسعه داده شده است.
[3] برعلاوۀ اینها، مشهورترین آثار حنفی در اصول الفقه، «اصول البَزدَوی» از فخرالاسلام امام بَزدَوی (استاد نجمالدین ابوحفص نسفی – شارح رسالۀ حاضر) و «اصول السرخسی» از شمس الأئمه امام سرخسی میباشند. ابوالبرکلات حافظ الدین نسفی در کتاب «منار الأنوار فی اصول الفقه» چکیدۀ نظریات این آثار اصولی حنفی را بگونۀ بسیار منظم بیان نموده است.